ابتدا برهر چیز ذکر این نکته ضروری است که استارت آپ چیزی نیست جز کارآفرینی، اما کارآفرینی به شیوه نوین. مفاهیم استارت آپ ریشه در مفاهیم کارآفرینی دارد. با این تفاوت که با گسترش روزآفزون علم و اشباع بسیاری از حوزه های کسب و کار برخی از پارامترها در کارآفرینی بیش از پیش پررنگتر شده و از اهمیت بیشتر برخوردار می شود. به عنوان مثال مفاهیمی مانند فناوری، نوآوری و زمان که در استارت آپ ها دارای اهمیت زیادی هستند، سالهاست که در کارآفرینی نیز مورد توجه بوده اند. با این ذهنیت به تعریف دقیق تری در این مورد می پردازیم.
قطعا تعاریف مختلفی برای استارت آپ وجود دارد. چرا که کسب و کار امری مطلق و ابطال پذیر نیست و بسیاری از جنبه های آن شهودی و تجربی است. با استناد به همین تجربیات، تعاریف مختلف از استارت آپ ها ارائه شده است، تعریف ساده ای که استارت آپ ها را بصورت سطحی بررسی می کند را می توان بصورت زیر عنوان کرد:
استارت آپ یک کسب و کاری است که بخشی از آن بر پایه فناوری است. اما هر کسب و کاری که مبتنی بر فناوری های اطلاعات و ارتباطات است، لزوماً یک استارت آپ نیست، با این وجود همه استارت آپها به طرزی از وب، موبایل، اینترنت و تکنولوژی های مرتبط بهره می برند تا سریع تر رشد کنند و بتوانند در جهت مقیاس پذیری رشد خوبی داشته باشند. (مقیاس پذیری چیست!؟ پس با ما همراه باشید)
با توجه به رشد و کاهش هزینه های فناوری های اطلاعات و ارتباطات، امکانی که این فناوری ها به این کسب و کارها می دهد، مقیاس پذیری است، مقیاس پذیری یا گسترش پذیری یکی از مهمترین ویژگی های یک استارت آپ است که توضیح آن به صورت زیر است:
یعنی اینکه بتوان یک مدل کسب و کار را در آینده با افزایش اندکی در منابع مالی، نیروی انسانی و … توسعه داد، به نحوی که تناسب مستقیم بین افزایش هزینه ها و منابع با افزایش سود وجود نداشته باشد و ارزش کسب و کار و سودآوری با نسبت بسیار بالایی نسبت به منابع محقق گردد. یعنی اگر، درآمد کسب و کار شما نسبت به سال گذشته چندین برابر شده باشد ولی هزینه هایتان ثابت مانده باشد، کسب و کارتان مقیاس پذیر است. و اگر با دو برابر شدن درآمد کسب و کار شما، هزینههایتان نیز دو برابر شود، کسب و کار شما مقیاس پذیر نیست. مقیاس پذیر بودن یا نبودن، ربطی به موفقیت کسب و کار ندارد و در حالت دوم سود نیز قاعدتاً دو برابر شده و کسب و کار رو به رشد و پیشرفت است. ولی مقیاس پذیر نیست.
به این ترتیب کسب و کارهای در حوزه نرم افزار، وب، موبایل خیلی میتوانند به مقیاس پذیری کسب و کار کمک کنند. با این وجود علی رغم اشتباه رایج عموم افراد، استارت آپ ها صرفا در حوزه فناوری های اطلاعات و ارتباطات نیستند. پس استارت آپها کسب و کارهایی هستند که رشد بالایی دارند و (معمولاً از طریق نرم افزار و فناوری های اطلاعات و ارتباطات) میخواهند به مقیاس پذیری برسند.
اما یک تعریف جامع و کامل وجود دارد که بر اساس نظریات صاحب نظران این حوزه منتشر شده است. “استارتاپ یک سازمان موقت است که با هدف یافتن یک مدل کسب و کار تکرارپذیر و مقیاس پذیر در یک مدت زمان مشخص بوجود آمده است. با نگاهی دقیق تر به تعریف استارت آپ متوجه می شویم چند اصطلاح در آن وجود دارد، شاید تاملی چند لحظه ای بر مفهوم این اصطلاحات بتواند کمک زیادی به درک مفهوم استارت آپ نماید:
سازمان:منظور از سازمان هر نوع مجموعه از افراد (یا حتی یک فرد)، ابزارها، و شبکه ارتباطات بین آنهاست، خواه در قالب یک شرکت ثبت شده باشد یا نباشد.
موقت: یعنی استارتاپ در مدت زمانی کوتاه معنی دارد. یک استارتاپ مدل کسب و کار خود را خیلی سریع می یابد. یک استارت آپ همواره به سرعت عمل و زمان توجه ویژه ای دارد.
زمان مشخص: یک مفهوم در این عبارت نهفته است. یک ایده استارت آپ عموما فقط در یک مقطع زمانی مشخص می تواند موفق شود، یعنی وقتی در یک برهه زمانی مشخص یک نیازی در بخشی از جامعه بوجود می آید، یک ایده استارت آپ برای پاسخ گویی به آن صرفا در یک بازه زمانی مشخص و به اصطلاح سر بزنگاه است که می تواند موفق شود و ویژگی مقیاس پذیری را محقق سازد.
یافتن: یک استارت آپ از پیش دقیقا نمی داند که به دنبال چیست! یک استارتاپ، برای رسیدن به هدفش همواره در حال جستجو است. تحقیق و توسعه می نماید. و به دنبال یافتن مدل کسب و کار خود است.
مدل کسب و کار (Business Model): مجموعه ایی از روش ها و راهکارهایی است که یک شرکت، بنگاه یا سازمان برای ایجاد، ارائه و بدست آوردن ارزش (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، و …) بکار می برد. که با طرح کسب و کار (Business Plan)نباید اشتباه گرفته شود
تکرارپذیر: یعنی یک مدل کسب و کار که با هدف ایجاد ارزش ایجاد شده است را بتوان به دفعات متعدد تکرار کرد و به ازای هر تکرار، درآمد افزایش پیدا کند. یعنی بصورت ساده تر، بتوان محصول یا خدمت موردنظر را تولید انبوه کرد.
نقش نوآوری و خلاقیت در استارت آپ ها
استارتاپ ها، معمولا بر محور ایده های نوآورانه و خلاقانه بنا می شوند. در واقع فرد یا افرادی خلاق و نوآور، با ایده های نو، در جستجوی روش هایی برای کسب درآمد از آن ایده و تولید انبوه محصولات یا خدمات مبتنی بر آن ایده هستند. نوآوری در استارتاپ ها، به شکل نوآوری در بازار یا نوآوری در محصولات و خدمات خود را نشان می دهد. تحقیق و توسعه بیشترین نقش در شکل گیری ایده های نوآورانه و موفقیت استارت آپ ها بازی می کنند.
یرخی اشتباهات رایج در رابطه با استارت آپ ها
لزومی ندارد تا هر استارتاپی حتما در حوزه کامپیوتر و اینترنت باشد. دلیل اینکه اغلب استارت آپ ها در این حوزه شکل گرفته و موفق می شوند دو نکته است:
با گسترش روزافزون فناوری های سخت افزار و نرم افزار، هزینه های ایجاد زیرساخت های لازم برای راه اندازی کسب و کار در این بخش کاهش یافته و در نتیجه با سرمایه کم نیز، می توان شروع به کار کرد.
ویژگی بالای این حوزه در تحقق مقیاس پذیری و تکرار پذیری به سبب مهیا کردن بسترهای مبتنی بر فناوری که در آن بتوان تعداد کاربران، تعداد پردازنده ها، میزان حافظه دائمی و موفق و پهنای باند و … را افزایش داد.
هر وب سایت یا برنامه کاربردی موبایل، حتما نمی تواند با تعریف استارتاپ منطبق بشود. در واقع مدل کسب و کاری که در پس وب سایت نهفته است،اگر به دنبال یافتن ارائه یک خدمت یا محصول تکرارپذیر و مقیاس پذیر با هدف رشد سریع است باشد، آنگاه می تواند یک استارتاپ تلقی گردد.
هر کسب و کارها کوچک، لزوما یک استارتاپ نیست. برای مثل یک پیتزا فروشی که برای مدت سالها ساندویچ و پیتزا را به یک روش مشخص قبلی می فروشد و مشتریان و درآمدش در حال افزایش است، استارتاپ نیست. چرا که از ابتدا مدل کسب و کار بر اساس تجربیات و مدلهای موجود قبلی انتخاب شده است. اما یک تولیدکننده مواد غذایی که غذای جدیدی را تولید میکند و یا حتی غذای خود را در منطقه جغرافیایی جدید امتحان میکند نیز استارتاپ است. چون در مورد مدل کسبوکارش عدم قطعیت دارد و نمیداند آیا آن منطقه جغرافیایی جدید از همان غذای قبلی استقبال میکند و یا باید در طعم غذا تغییراتی ایجاد کرد؟ مردم منطقه جغرافیایی جدید چگونه غذا را مصرف میکنند؟ و کلی پرسش و تحقیق دیگر.
یک مثال برای دنیای استارتاپ
بیایید یک مدل ایرانی برای استارت آپ بررسی کنیم! یکی از آشناترین مثال هایی که می توان برای تحقق یک استارت آپ در ایران زد، دیجی کالاست.
در مورد ایده و دلیل راهاندازی شرکت دیجی کالا، ذکر این نکته ضروریست که برادران محمدی یعنی حمید و سعید در سال ۱۳۸۴ هر دو عکاسی دیجیتال را پیگیری میکردند. بعد از جست و جو در اینترنت درباره دوربینها، دوربین مورد نظر را از بازار خیابان جمهوری تهران خریداری کردند. اما بعد از چند روز پی بردند، لنز روی دوربین دست دوم و تعمیری است. این اتفاق ناخوشایند از تجربه خرید به شکل سنتی، که خیلی قابل اعتماد هم نبود، جرقه اولیه تأسیس شرکت دیجی کالا بود.
مدیران این سایت از سال ۸۴ تصمیم به راهاندازی آن گرفته و در سال ۱۳۸۵ توسط حمید محمدی و سعید محمدی بنیانگذاری شد. پرسنل اولیه آن ۵ نفر بودند که تا اسفند ۱۳۹۲ به ۲۰۰ نفر افزایش پیدا کرد و طبق گفته مدیران تا پایان سال ۹۳ به ۷۰۰ نفر رسید. این شرکت در سال ۹۱ پیشنهاد شراکت صندوق سرمایهگذاری سرآوا را پذیرفت. محمدی در مصاحبهای در سال ۱۳۹۲ مدعی شد که دیجیکالا سهم بیش از ۸۵ درصدی از بازار خرده فروشی آنلاین ایران را در دست دارد.
تا دی ماه ۱۳۹۴، دیجی کالا با اشتغال زایی برای ۱۲۰۰ نفر، عملاً ۱۵ درصد از تعهدات بودجهای دولت در حوزه اشتغال را عملی کرد. علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در مورد رقمی که دولت باید برای ایجاد یک شغل هزینه کند، میگوید: «برای ایجاد یک شغل در پالایشگاه حدود ۱۲ میلیارد تومان هزینه نیاز است. در پتروشیمی نیز برای ایجاد ۷۰۰ شغل به ۳ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان نیاز است و هزینه ایجاد شغل در بنگاههای میانی نیز ۵۰۰ میلیون تومان است.» حالا اگر ۱۲۰۰ شغلی را که با راهاندازی دیجی کالا به وجود آمده با در نظر گرفتن اینکه دیجی کالا یک بنگاه میانی است، ضرب در رقم مبنای آقای وزیر ۵۰۰ میلیون تومان کنیم، میشود ۶۰۰ میلیارد تومان. این در حالی است که کل بودجه دولت برای یک سال اشتغالزایی ۴ هزار میلیارد تومان است. به عبارتی دیجی کالا بهتنهایی بدون محاسبه اشتغالزایی دیگر استارتآپهای موفق در ایران و بدون دریافت پولی از دولت با اشتغالزایی برای ۱۲۰۰ نفر ۱۵ درصد از تعهدات دولت را در حوزه ایجاد اشتغال عملی کرده است.